چند لینک مهم  درمورد فضایل ، مداحی و قافله عزاداری حضرت زهراسلام الله علیها

با سلام و عرض تسلیت به امام زمان صلوات الله علیه وهمه شما محبین اهلبیت علیهم السلام

 

فضایل بی نظیر حضرت زهرا(سلام الله علیها) و دیدگاه منافقانه «ابن تیمیه»!!

 

 دانلود فایل  صوتی مقام بی نظیر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بر نبوت و ولایت

 

مدت زمان فايل : 3 دقيقه و 7 ثانیه

حجم فایل : 2.22 مگابایت

 

 

کلیپ مداحی سوزناک (اهل بیت{علیهم السلام} وغم بی مادری) با نوای کربلایی حمید علیمی

دسته عزاداری و سوگواری شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در قم(امروز ساعت 10)

 

دعابرای تعجیل فرج فراموش نشود

 

☀️💥🔥قافله عزاداری روز شهادت حضرت زهرا سلام علیها در☀️ اصفهان:
ساعت 9 صبح از جلوی مسجد سید به طرف مسجد حاج محمد جعفر در خیایان عبدالرزاق
ساعت 2 بعدازظهر از  فلکه شهدا بسمت آمادگاه

این عکس رابرای پروفایل تلگرام خود قرار بدید همین حالا

نکرد شرم و حیایی ز مادرم زهرا /   قباله را ز دو دستش چه ظالمانه کشید

 

منم که جان به لبم در میان کوچه رسید

ز خاطرات کبودم زمین به خود لرزید

زبانم آمده بند از جنایت آن روز

سیاه شد همه کوچه هلال غم تابید

"خدا به خیر کند" ذکر مادرم شده بود

رسید آنکه ز قهر خدا نمی ترسید

به جرم اینکه به سینه زدیم سنگ علی

شدیم در وسط کوچه ی بلا تهدید

نکرد شرم و حیایی ز مادرم زهرا

قباله را ز دو دستش چه ظالمانه کشید

هنوز در دل او کینه های خیبر بود

گل رسول خدا را به ضرب سیلی چید

ز خاطرم نرود بین کوچه ها نامرد

به اشک های من و حال مادرم خندید

چه ارتباط عجیبی است بین این کلمات

کشیده ، چادر خاکی ، غرور ، موی سفید

قسم به حرمت مادر اگر که اذنش بود

نداشت کار ، قلم کردنِ دو دست پلید

مرا به روز قیامت ، غمی که هست این است

که روی قاتل مادر دوباره باید دید

محمدحسین رحیمیان

http://vareth.ir/fa

+++

 

 

لاله وار از محنت داغ جگر فهمیدم

 

تازه در معرکه معنای سپر فهمیدم

 

خبر سوختن عود تماشایی نیست

 

قبل از آنی که بیایم دم در فهمیدم

 

علت خم شدنت کوتهی جارو نیست

 

تا که یک دست گرفتی به کمر فهمیدم

 

وقت برداشتن شانه کمی شک کردم

 

ولی آن لحظه که افتاد دگر فهمیدم...

 

زحمت اینقدر مکش تا که بگویی چه شده است

 

از همان «فضه بیا» داغ پسر فهمیدم

 

با صدایی که در این خانه رسید از کوچه

 

قبل از آنی که بیایم دم در فهمیدم

 

http://roozeyerezvan.blogfa.com/post/2042

 

  در وسط کوچه تو را میزدند /  کاش به جای تو مرا می زدند

 

در وسط کوچه تو را میزدند

کاش به جای تو مرا می زدند

گوشه چشم تو چرا شد کبود

فاطمه جان مگر علی مرده بود
www.askdin.com

 

در مقامی که عقیق سرخ از زر بهتر است

اشک هایم بال معراج است از پر بهتر است

بیشتر از بهترین وجه عبادت از نماز

در قیامت اشکهایت را بیاور بهتر است

با زبان دل فقط حرف خودم را می زنم

نامه بر این روزها باشد کبوتر بهتر است

از سر اخلاص، حمدش را به جا می آورم

آنکه از آغاز یادم داده کوثر بهتر است

مصحف زهرا به غیر از سینه ی معصوم نیست

سرّ مستور خدا در پرده آخر بهتر است

وقت بالا بردن در، حرز نام فاطمه

از دو لشگر هم برای مرد خیبر بهتر است

هرکسی بو برده از غیرت شهادت میدهد

در نگاه مرد، مرگ از اشک همسر بهتر است

از زمانی که شنیدم در به پهلویت گرفت

حسّ من این است اصلاً خانه بی در بهتر است


محسن عرب خالقی

 +++
ما به زیر علم زهراییم گرد و خاک قدم زهراییم

افتخار همه ی ما این است نوکرانِ عجمِ زهراییم

سفره اش تا به قیامت پهن است ریزه خوار نِعَم زهراییم

نفَسش حکم مسیحا دارد زنده از فیض دم زهراییم

مدح او زمزمه های لب ماست چون که ما محتشم زهراییم

ما دو تا چشمه ی کوثر داریم گریه کن های غم زهراییم

بین هیأت همه احساس کنیم در طواف حرم زهراییم

«الف قامت» او «دال» شده راوی قدّ خم زهراییم

زخم پهلویش اگر جلوه گر است همه اش زیر سر میخ در است

 +++
مرد خیبر، سپرش افتاده بین بستر قمرش افتاده

چه قدَر فاطمه بی حال شده به روی شانه سرش افتاده

به کجا خیره شده کاین گونه آتشی بر جگرش افتاده

خانه را می نگرد با دقّت خانه ای را که درش افتاده

عکس دیوار و در سوخته ای باز هم در نظرش افتاده

اشک در دیده ی او حلقه زده باز یاد پسرش افتاده

شجر طیّبه ی باغ خدا ثلثی از برگ و برش افتاده

 


  محمد فردوسی

منبع:  http://vareth.ir/fa

 

همین حالا عکس زیر را برای پروفایل خود قرار دهید:

 

 

مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم /  همه ي زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم

 


مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم

همه ي زندگی ِ شیر خدا ریخت بهم

داغي و تيزي ِ مسمار اذيّت ميكرد

تا كه برخاست ز جا عرش خدا ريخت بهم

بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود

تا که زد سلسله ي آل عبا ریخت بهم

ثلث سادات ميان در و ديوار افتاد

نسل سادات به يك ضربه ي پا ریخت بهم

گُر گرفته بدنِ فاطمه ، اي در بس كن

وسط شعله ببين زمزمه ها ريخت بهم

رويِ او ريخت بهم پهلويِ او ريخت بهم

دهنش غرق به خون گشت و صدا ريخت بهم

شدتِ ضربه چنان بود كه سر خورد به در

رويِ آشفته يِ اُمّ النُجَبا ريخت بهم

پشتِ در سينه يِ سنگين شده هم ارثي شد

گيسوانِ پسرش كرب و بلا ريخت بهم

مادرش آمده گودال نچرخان بدنش

استخوان هاي گلويش ز قفا ريخت بهم

با ترك هاي لبش با نوك پا بازي كرد

همه ي صورت او با كف پا ريخت بهم…

 

منبع:http://golbanghosseini.ir

 همین حالا از این عکس برای پروفایل خود در تلگرام و دیگر شبکه های اجتماعی استفاده کنید


آقا چه غم كه محسنم اینجا فدا شود

شرمنده ام حمایت من بی نتیجه ماند

قسمت نبود دست تو از بند وا شود


http://kanonemaddahan110.blogfa.com

این عکس را همین حالا برای پروفایل خود قرار دهید

فقط از او نه ز ديوار هم كتك خوردي   چهل تن آمده و قتلگاه شد مادر ( اشعار دهه فاطمیه)



ای خدا صبربده درغم بی مادری ام

سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام

مادرم کو که کِشد دست نوازش به سرم

یا مرا هم ببرد یا کند از غم بری ام

خانه داری شده کار من طفل معصوم

نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام

زیر بار غم سنگین تو من می میرم

گر تسلی ندهی یا نکنی دلبری ام

فضه فکر من و فکر حسنین است ولی

من غم خانه نشین دارم و ازخود بری ام

تربت مخفی تو هست همه دلخوشی ام

همه آرامشم این است که من کوثری ام

گل بستر نظرم را به خودش جلب کند

تا زیادم نرود زخم تو ای بستری ام

با نگاه در و دیوار شود پایم سست

پشت در زائر قبر پسر آخری ام

کاشکی رنگ در خانه عوض می گردید

من خودم سوخته از این درخاکستری ام

ای خدا شکر که بابا و برادر دارم

وای ازآن دم که سر نیزه کند سروری ام

زیر خورشید سرت محمل بی سایه رود

تابشی کن که نبینند به بی معجری ام

++++++
گرفته باز دلم در هواي تو مادر

به غير اشك چه ريزم به پاي تو مادر

چرا چو شمع نسوزم چرا كه از نظرم

نميرود به خدا ماجراي تو مادر

مدينه بود و سياهي ، مدينهبود و عزا

مدينه بود و غم و غصه‌هاي تو مادر

ز كوچه‌هاي مدينه هنوز مي‌شنوم

در آن غروب دوشنبه صداي تو مادر

مرا ميانه آن در هزار مرتبه كشت

صداي ناله‌ي مهدي بياي تو مادر

درآن كشاكش خونين كوچه‌ها اي كاش

مرا عدوي تو ميزد به جاي تو مادر

كنار قبر تو هر شب دعا كنم روزي

بنا شود حرم با صفاي تو مادر

به كار بسته‌ام آخر گره گشايی نيست

مگر كه كارگر  افتد دعاي تو مادر

بيا به خانه كه عشقت گناه شد مادر

بيا كه شانه‌ي من تكيه‌گاه شد مادر

قباله فدكت بود و شاد ميگفتم

پدر بيا و ببين روبراه شد مادر

ولي چه شد چه بگويم جواب بابا را

كه راه آمدنت نيمه راه شد مادر

براي آنكه نگريی كنار نامحرم

تو را زدند و جوابت دو آه شد مادر

فقط از او نه ز ديوار هم كتك خوردي

چهل تن آمده و قتلگاه شد مادر

تمام موی حسن شد سپيد آنجا و

تمام كاسه چشمت سياه شد

گمان كنم اثرپشت دست نامرداست

كه راه خانه‌ي مااشتباه شد مادر

شكسته‌اند غرور مرا در اين كوچه

بيا كه شانه‌ي من تكيه‌گاه شد مادر

دوباره روضه كرب و بلا بخوان وبگو

كه شعله ور همه خيمه‌گاه شد مادر

براي غارت ناموس دین قسم خوردند

از آن زمان كه حرم بي سپاه شد مادر

رباب بود و به سر نيزه علي ميگفت

تمام دل خوشي‌ام یک نگاه شد مادر
منبع: http://kanonemaddahan110.blogfa.com

عکس زیر را برای پروفایل خود درشبکه های اجتماعی قرار بدید

مقتول اگر نمی‌شد، محسن در آستانه          ما داشتیم از تو، یک شیرخواره مادر


تا قلب من نگشته ازغصّه پاره مادر!
خیز و نوازشم کن با یک اشاره مادر
تـو آفتاب مغرب، مـن ماهپارۀ تـو
بنگر چگونه ریزد چشمم ستاره، مادر!
دردا که بعد جـدّم، کشتنـد مـادرم را
آمد به روی داغم، داغ دوبــاره مـادر
پایت به روی قبله،دستت به روی صورت
داری چرا به گوشت یک گوشواره مادر؟
قلبم درآتش افروخت، یکبار صورتم سوخت
تـا بررخ کبودت، کـردم نظـاره مـادر
وقتی پناه بردی در پشت در، به دیوار
دیـوار بهر ما شـد، دارالزیاره مادر
با داغ توست هـردم، سوز هزار سالم
هر لحظه در عزایت، دارم هزاره مادر
مقتول اگر نمی‌شد، محسن در آستانه
ما داشتیم از تو، یک شیرخواره مادر
با چشم خویش دیدم می‌زد تو را مغیره
گویـی نفس به قلبم می‌شد شراره مادر
باشد که «میثمت» راچشمی کنی کرامت

تـا در مصیبت تو، گرید همـاره مادر

http://kanonemaddahan110.blogfa.com

 

تصویر زیر  را برای پروفایل خود قرار دهید اجرتان با حضرت زهرا سلام الله علیها

 

هر قدر گفت دختر پیغمبرم نزن      اهل مدینه فاطمه را بیشتر زدند

 

اهل مدینه فاطمه ام را نظر زدند

با برق چشم خرمن جان را شرر زدند

در اول ربیع ، خزان شد بهار من

ماه مرا به آخر ماه صفر زدند

بهر تسلیِّ دلِ زهرا یهودیان

باهیزم و لگد به عزاخانه سر زدند

از چوب ، خون تازه روان شد به روی خاک

از بس که با غلاف به پهلوی در زدند

دیدند که با تو راه به جایی نمیبرند

نزدیکتر شدند و سرت را به در زدند

زهرا نبود آنکه بیافتد به روی خاک

سیلی به صورت زن من بی خبر زدند

تا آمدم به خویش جمالش کبود شد

بد سیرتان جمال مرا بی خبر زدند

هر قدر گفت دختر پیغمبرم نزن

اهل مدینه فاطمه را بیشتر زدند

این جایِ دستهای فلانی فقط نبود

این نقش را مُسَلمِّ چندین نفر زدند

معنی ور شکسته چو خواهی مرا ببین

سرمایه یِ امیدِ مرا از کمر زدند

مردی که هیچ ضربه به پشتِ کسی نزد

زهراش را جماعتی از پشتِ سر زدند

افتاد روی جفت علی لنگه ی دری

از بس که جفت جفت و فُرادی به در زدند

اهل مدینه با همه ی کینه های خود

سرو  رشید باغ مرا با تبر زدند

http://golbanghosseini.ir

تصویر زیر را یا مشابه این تصویر را برای پروفایل خود قرار دهید

یاد پهلوی مادر گلها   خم شده دست بر کمر بزنیم


اي برادر بيا بسر بزنيم

ناله از پرده‌‌ي جگر بزنيم

پيش پرهاي سرخ پروانه

تا نفس هست بال و پر بزنيم

لااقل ما به جاي مردم شهر

به عيادت رويم و در بزنيم

نفسش در شماره افتاده

سر به بيمار محتضر بزنيم

یاد پهلوی مادر گلها

خم شده دست بر کمر بزنیم

روضه‌هاي نگفته را گوئيم

ضجه‌ها را بلندتر بزنيم

منبع: http://kanonemaddahan110.blogfa.com

تو را به جان حسن دیدگان خود واکن    کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن


تو را به جان حسن دیدگان خود واکن

کمی به طفل حزینت بیا تماشا کن

بودمرا به جگرزخمی وتو ای مادر

کنون به گوشه چشمی بیا مداوا کن

ببین که زانوی غم دربغل گرفته علی

مروزهوش نگاهی به سوی بابا کن

دگرمکن زخدا مرگ خودطلب مادر

فقط برای شفا دست خویش بالا کن

زسینه آه مکش خون تازه می آید

کمی به سینه مجروح خود مدارا کن
+++

حسن جان مادرم بیمار گشته

اسیر نوک یک مسمار گشته

حسن جان مادرم کارش تمام است

حسن جان مادر من زار گشته

حسن جان مادرم مغموم گشته

ببین منت کش دیوار گشته

حسن جان داغهای هر دو عالم

درون سینه ام انبار گشته

دگر بعد از پیمبر کل عالم

به پیش چشم زینب خوار گشته

پس از غصب ولایت درد و غمها

به روی دوش مادر بار گشته

ببین مادر در این عمر کم خود

غم و رنج و الم را یار گشته

ببین که چادر خاکی مادر

اسیر شعله های نار گشته

حسن جان زندگی در این زمانه

برای خواهر تو عار گشته

حسن جانم نباشی تا ببینی

درون پای زینب خار گشته

نباشی تا ببینی ای برادر

دو چشمم سوی نیزه تار گشته

 منبع:http://kanonemaddahan110.blogfa.com

 

 

با علی از داستان میخ در چیزی مگو!  جان مادر! روگرفتی دست بر پهلو چرا؟


جان مادرچند روزی چهره پوشیدی زمن

ازچه می‌پیچی به خویش و ساکتی، حرفی بزن!

دخترم! ازدردِ مادر بـا پدر چیزی مگو!

با علی از داستان میخ در چیزی مگو!

جان مادر! روگرفتی دست بر پهلو چرا؟

فاش برگو نیست در فرمان تو بازو چرا؟

دخترم! جای غلاف تیغ را تو دیده‌ای

آفرین برتو که حتی ازحسـن پوشیده‌ای

جان مادر! بیشتراز ما چرا گرید حسن؟

اوچه دیده بین کوچه که ندیده چشم من؟

دخترم! ازماجرای کوچه تاهستم نپرس!

زین سخن صرف‌نظرکن ازبرادرهم نپرس!

چشم مادر!پس به من ازچادرخاکی بگو!

ماجرای چـادر خاکی و هتـاکـی بگو!

دخترم!چشمم سیاهی رفته وخوردم زمین

مجتبی دستم گرفت وخانه آوردم؛همین!

جان مادر!گوشواره ازچه برگوش تو نیست؟

اشک می‌ریزی وجزخون‌جگرنوش تو نیست؟

دخترم!یک گوشواره بودبرگوشم، شکست

گریه‌ام بر غربت بابای مظلوم تو هست

جان مادر! پس چرا در نـزد بابا ساکتی

مخفی از اوروزمی‌نالی و شب‌ها ساکتی

دخترم! مخفی‌ست تاروز قیامت درد من

هم زتوهم ازپدرهم ازحسین هم از حسن
http://kanonemaddahan110.blogfa.com

مادرم فاطمه یکبار دگر بیمار است   اوخودش گفت که ازقاتل خودبیزار است

مادرم فاطمه یکبار دگر بیمار است

او خودش گفت که ازقاتل خودبیزار است

رد خونِ به روی پیرهنش ای عالم

یادگاری زنوک میخ در و مسمار است

گریه داراست بگویم به شما  لطمه زنان

مادر عالمیان بین در و دیوار است

لطمه زن،گریه بکن چونکه دگرمادر ما

هرشب ازدردکمر،تا به سحر،بیدار است

سینه فاطمه گردید دگرخُرد و خمیر

دنده فاطمه باخاک زمین هموار است

صورت مادرو پهلو و دو تا دستانش

جلوه گاه اثرصحنه هرآزار  است

بگذارید گریزم به رقیه باشد

توببین پای رقیه ز جفا برخار است

دزد شامی شده مبهوت سر  معجرشان

زجرهم درزدن دخت حسین پاکار است

  منبع : http://kanonemaddahan110.blogfa.com

مناظره با اهل سنت در مورد امام حضرت زهرا و مرگ جاهلیت کسی که امام خود را نشناسد

 

بنام خدا
خاطره ای از یك مناظره
این روزها، دیدگانِ دلدادگان حضرت ام الائمه، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از غم مصیبتی که بر حضرتش رفته است، اشک بار است. نوشتار پیش رو به همین مناسبت گریزی دارد به معرفی بعضی از ابعاد وجودی حضرت صدیقه کبری که می تواند در حل منازعات شیعی و سنی، چراغ راهی باشد برای کشف حقیقت.

نیازی به گفتن ندارد که حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) در نزد شیعه و سنی از جایگاهی والا و بی بدیلی برخورداند. از شیعه که بگذریم حتی بزرگ‌ترین علمای اهل تسنن همچون فخر رازی، که حتی در امهات معارف دین هم تشکیک کرده است، در عصمت حضرتش، ذره ای تردید روا نداشته است!

علامه ذو الفنون آیت الله حسن زاده آملی در کتاب هزار و یک نکته، در این باره می‌گوید:

« نمی دانم در کجا دیده ام که فخر رازی در هر مساله ای از مبدا تا معاد تشکیک نموده است و اعتراض کرده است، که او را « امام المشککین » خوانده اند ولی با این حال در عصمت سیده نساءالعالمین، فاطمه(س) بنت رسول الله، تسلیم محض بوده است که آن جناب بلامدافع معصومه بوده است و در عصمت و طهارتش جای شک و تردید نیست»(1)

اگر شیعه و سنی به جایگاه ممتاز حضرت زهرا(سلام الله علیها) به عنوان میراث دار علم و عصمت نبوت، معترفند که هستند، پس می‌توان در پرتو گفتار و رفتار فاطمی، خورشید حقیقت را از پس ابرهای تیره و متراکم اختلافات مذهبی مشاهده کرد.

به عنوان نمونه، در همین راستا، خاطره مناظره ای را در ذیل می آوریم که استاد بهرام پور، مترجم و مفسر قرآن، در تفسیر نسیم حیات نقل کرده اند:

در یكی از مناطق كشور در جلسه تفسیری حضور داشتیم، تعدادی از مردان و زنان فرهنگی و دانشگاهی از اهل سنت نیز در این جلسه تفسیر شركت می كردند.

زمینه ای فراهم شد تا با چند نفری از آنان گفت و گویی انجام شود، سخن از امامت و رهبری مسلمانان پیش آمد.

به آن ها گفته شد كه در باب ولایت و امامت جامعه مسلمین، روایات و توصیه های معتبری وجود دارد. در میان ما معروف ترین قضیه در مسأله امامت، واقعه غدیر خم و حدیث  «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ...» است كه در میان شما نیز معروف است و در میان شما اهل سنت، بعد از قرآن معروف ترین سخن در باب امامت این جمله نبوی است كه فرمود:

«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة»; «هر كه بمیرد و امام زمان خود را نشناسد پس به یقین او به مرگ جاهلیت مرده است!» و تشیع هم این خبر را مثل حدیث غدیر خم به عنوان یك اصل عمل می كند. گفتند: آری چنین است! و واقعه غدیر خم، برای ما هم در شمار مسلّمات است جز این كه توجیهاتی درباره آن داریم. حال شما از طرح این سؤال چه مقصودی دارید؟

در پاسخ گفتیم: شما تنها برای این كه كسی پیامبر را زیارت كرده و او را دیده و چند صباحی حضورش را درك كرده، صحابه رسول الله می دانید و قداستی ویژه برای او و سخنانش قائل می شوید، حال بماند كه عقیده بر اصالة العداله صحابه درست است یا نادرست. از طرفی شما هم مانند ما قبول دارید كه فاطمه زهرا (علیها السلام) فرزند صالح و معصوم پیامبر است و این بالاتر از صحابه بودن است; به خصوص اگر علاوه بر جهت فرزندی، پیامبر علاقه ویژه ای هم به او داشته باشد و بگوید او پاره تن من است; هركه او را آزار دهد مرا آزار داده و... اكنون بفرمایید این زهرای طاهره آیا با مرگ جاهلیّت از دنیا رفت یا به مرگ اسلام؟

گفتند این چه سؤالی است كه شما مطرح می كنید؟ البته معلوم است كه او به مرگ اسلام دنیا را وداع گفته است.

از آنان پرسیدیم كه ایشان طبق تاریخ در زمانی از دنیا رفتند كه خلیفه اول بر سر كار بودند و فاطمه زهرا حاضر نشدند كسی از افراد حكومت وقت به عیادت او بیایند; پس حالا بگویید او هنگام وفات به امامت چه كسی اقرار كرد و او را ولیّ خود شناخت؟

پاسخ این است كه او در تمام مدت عمر، در كنار پدر بود و توصیه های حضرت را بر امامت علی (علیه السلام) و نیز آیات متعددی كه در شأن او نازل می شد ناظر و شاهد بود و لذا با اقرار به امامت همسرش علی (علیه السلام) رحلت كرد.

آن ها به فكر فرو رفتند و یكی از ایشان گفت: این مطلب مهمی است كه باید روی آن بازنگری مجددی كنیم و اگر حقی بر ما ثابت شود به معتقدات پیشین خود جفا نكنیم و آن را خواهیم پذیرفت و مطلب مذكور دور از حقیقت نمی نماید و من در نوبت خود آن را می پذیرم.

پی نوشت ها:

1. حسن زاده آملی، هزار و یک نکته، کلمه 748.

 2. بهرام پور، پیمان پارسایی «برگرفته از تفسیر نسیم حیات»، ص93 و94

منبع:شبکه تخصصی قرآن - تبیان

 

مظلومیت حضرت زهراسلام الله علیها به دلیل ضعف فهم سیاسی جامعه بود نه فقط یکی دو نفر

حجت الاسلام و المسلمین پناهیان به مناسبت ایام فاطمیه:

حضرت زهرا(س) سیاسی‌ترین زن تاریخ بشر است/ مگر سیاست برای دین چقدر اهمیت دارد؟

  • باید سوال کنیم چرا حضرت زهرا(س) تلاش کردند تا برای امت خود الگوی سیاسی باشند؟ ایشان سیاسی‌ترین زن تاریخ بشر هستند، گریه‌های سیاسی و شهادت حضرت زهرا(س) در متن و صحنۀ سیاست رخ داد. مگر سیاست برای دین چقدر اهمیت دارد؟

ثواب صدقه دادن بیشتر است یا شرکت در انتخابات؟

  • ما همیشه می‌گوییم که سکولار نیستیم و شعار امام(ره) مبنی بر رابطه دین و سیاست را قبول داریم، ولی واقعاً این گونه هست؟ آیا شرکت نکردن در انتخابات را گناه می‌دانیم؟ آیا ثواب صدقه دادن بیشتر است یا شرکت در انتخابات؟ اگر صدقه دادن 70 نوع بلا را دفع کند، پس میزان دفع بلا توسط رأی دادن چقدر است؟ اگر دین ما ثواب صدقه دادن را بیشتر از رأی دادن بداند، به نظر بنده این دین مشکل دارد.

وقتی ارتباط «نماز جماعت» با «ولایتمداری» درک نشود، سیاست دین را متوجه نمی‌شویم

  • ما طلبه‌ها و شاید علماء در تبلیغ ابعاد سیاسی اسلام بد عمل کرده‌ایم. بسیار هنرمندانه سعی شده بخش‌های سیاسی اسلام غیرسیاسی بیان شود. «نماز جماعت» تمرین سیاست‌ورزی و ولایت‌پذیری است، اما برخی به نحو دیگر آن را معرفی می‌کنند. «نماز جماعت» تمرین مهم‌ترین موضوع جامعه است، وقتی ارتباط «نماز جماعت» با «ولایتمداری» درک نشود، سیاست دین را متوجه نمی شویم.
  • سیاست یعنی به فکر مردم و جامعه بودن، یعنی انسان بزرگ شود و شرح صدر پیدا کند. آیا ارزش صداقت فردی بالاتر از سیاست‌ورزی صحیح و صادقانه است؟ خیلی از اوقات اخلاق فردی را مهم می‌دانیم و برای اخلاق سیاسی اهمیتی قائل نیستیم، گاهی اقدامی را در تجارت، روابط اجتماعی و ازدواج بد می‌دانیم، ولی در سیاست بد نمی‌دانیم. هیچ شخصیت وزینی در میان کاسبان برای فروش کالای خودش برخی کارهای سیاستمداران را انجام نمی‌دهد. آیا به اخلاق در امور سیاسی نیاز نداریم؟

مردم در روز مبعث به یاد «اخلاق» می‌افتند نه «سیاست»/ مهم‌ترین عامل توسعۀ اخلاق سیاست است/ ما طلبه‌ها اسلام را بد معرفی کرده‌ایم

  • مردم در روز مبعث به یاد اخلاق می افتند یا سیاست؟ در پاسخ باید بگوییم مردم در این روز به یاد اخلاق می‌افتند و این اسلامی است که ما طلبه ها نادرست به مردم معرفی کرده‌ایم. مهم‌ترین عامل توسعۀ اخلاق چیست؟ امیرمؤمنان(ع) در پاسخ می‌فرمایند؛ آموزش سیاست؛ رفتار سیاسیون. اگر اشتباهاتی در سیاست رخ دهد، دیگر سخنرانی‌های اخلاقی نمی‌تواند جبران کند.
  • بر اساس روایات دین و قدرت دو برادر بوده که همیشه با هم هستند، هرکدام از اینها باید در کنار آن دیگری باشد، دین اساس و قدرت نگهبان آن است، آنچه که اساس نداشته باشد منهدم می‌گردد، چیزی که نگهبان نیز نداشته باشد نابود می‌شود.
  • البته دین و سیاست به هنگام ارتباط با یکدیگر آسیب‌هایی را به دنبال دارند و طبیعی است که عده‌ای از ارتباط دین با سیاست سوء استفاده کنند. خوارج با قرآن به جنگ امیرالمؤمنین(ع) رفتند و خیلی‌ها در طول تاریخ از ارتباط دین و سیاست سوء استفاده کردند، اما این به این معنا نیست که اصل این ارتباط درست نیست.. در غرب هم از «آراء مردم» سوءاستفاده می‌شود. سوء استفاده از رابطه دین و سیاست نیز امری طبیعی است، اگر علم با سیاست نیز مرتبط شود می توان از آن سوء استفاده کرد.

مظلومیت حضرت زهرا(س) به دلیل ضعف فهم سیاسی جامعه بود نه فقط یکی دو نفر

  • سیاست یک رفتار جمعی است لذا فرهنگ سیاسی یک جامعه از اهمیت بالایی برخوردار است، مظلومیت حضرت زهرا(س) به دلیل ضعف فهم سیاسی جامعه بود، گاهی شنیده می‌شود مظلومیت حضرت به یکی دو نفر بر می‌گردد، این صحیح نیست و علت مظلومیت حضرت ضعف فهم سیاسی مردم بوده است.

مهمترین انتقاد حضرت زهرا(س) به مردم مدینه: زود فریب می‌خورند و رفتارهای غلط را ندید می‌گیرند/ چرا برخی جنایات آمریکا در حمایت از داعش را ندید می‌گیرند؟

  • باید به دو ویژگی که حضرت زهرا(س) در مورد مردم مدینه بیان کردند توجه شود، مردم مدینه اگر حرف باطل می‌شنیدند زود فریب می‌‌خوردند، آنها بر رفتاری که غلط بوده نیز چشم می‌بستند. (قَالَتْ: مَعَاشِرَ الْمُسْلِمِینَ الْمُسْرِعَةَ إِلَى قِیلِ الْبَاطِلِ الْمُغْضِیَةَ عَلَى الْفِعْلِ الْقَبِیحِ الْخَاسِرِ؛ احتجاج/1/6)
  • برخی در جامعه کنونی ما جنایات امریکا و انگلیس در مورد داعش را ندید می‌گیرند، چرا این کار را می‌کنند، چرا فعلی را که ضربه می‌زند را ندید می‌گیرید، آیا انسان مجاز است رفتارهای ضد منافع جامعه را ندید بگیرد.
  • منبع:http://bayanmanavi.ir/post/2841

دعوت آيت الله وحيد خراساني، برای عزاداری حضرت زهرا سلام الله عليها در خیابانها و بازار

آيت الله وحيد خراساني به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها) بيانيه اي صادر نمود.

به گزارش پايگاه اطلاع رساني آيت الله وحيد خراساني، متن کامل اين بيانات چنين است:

بسم الله الرحمن الرحيم

با سلام و عرض تسلیت شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها به امام زمان صلوات الله علیه و همه شما

روز شهادت صديقة كبري (سلام الله عليها)‌ روزي است كه امت اسلام بايد دين خود را به خاتم انبياء (صلي الله عليه وآله وسلم) در حدّ مقدور ادا كند.

خداوند متعال به بعثت آن حضرت چراغ هدايتي روشن كرد كه اشعة فروزان آن به تلاوت آيات خدا و تزكيه نفوس و تعليم كتاب و حكمت، بشريت را از حضيض حيوانيت به اعلي مرتبه كمال انسانيت برساند، و ظلمات جهل و كفر و شرك را به نور علم و ايمان و توحيد از آفاق انفس محو كند.

(يا أيها النبى إنا ارسلناك شاهدا و مبشرا و نذيرا و داعيا الي الله باذنه و سراجا منيرا‌).

فطرت آدمي را كه در جستجوي هدف از خلقت است به معرفت و ايمان به مبدء عالم به منتهاي كمال برساند ( وإن إلي ربك المنتهي ) و او را از قيد عبوديت ماسوي الله آزاد، و به بركت (قل هو الله احد) به واحديت و احديت (الله الصمد) نائل گرداند، و به قواعد دين مبينش مدينة فاضلة انسانيت را بر اركان مكارم اخلاق و اعمال شايسته بنا كند.

خداوند رئوف رحيم اجر اين حيات ابد و سعادت سرمد را كه با تحمل (و ما أوذي نبي مثل ما أوذيت)‌ به اين امت عنايت كرد، مودّت ذوي القرباي آن حضرت قرار داد (قل لا اسألكم عليه اجرا الا المودة‌ في القربي).

آنچه مفسرين و محدثين بر آن متفقند آن است كه چون اين آيه نازل شد، سؤال شد يا رسول الله قرابت تو كيست كه مودّت آنها بر ما واجب است؟ فرمود: علي و فاطمه و دو فرزند آنان.

نزديكتر از تمام قربي به آن حضرت از جهت نسب فاطمه زهرا (سلام الله عليها) است، و از جهت حسب به اتفاق عامه و خاصه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم)‌ فرمود:‌ (فاطمة‌ بضعة مني) او پاره اي از عقل كلّ و خلق عظيم و قلب عالم امكان و تافته بافته از تار و پود وجود سيد الاولين و الآخرين است.

علماي عامه و خاصه متفقند كه چون آية مباهله نازل شد رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) حسين را در آغوش كشيد، و دست حسن را گرفت، و فاطمه پشت سر آن حضرت و علي پشت آن دو. و مردم دانستند كه مراد خدا از آية مباهله چه كساني هستند، و اسقف نجران گفت: چهره هائي مي بينم كه اگر دست به دعا بردارند اين سرزمين به آتش مشتعل مي شود!!! .

اگر كسي جز آن جمع، چنين آبرويي به درگاه خدا داشت ممكن نبود حكيم علي الاطلاق اين مقام را در انحصار آن پنج تن قرار دهد.

آن سيدة نساء‌ العالمين كه مقامش در راه مباهله، پشت سر خاتم و پيش روي امام أمم بود، در مقام عصمت از خطا و هوا به جايي رسيد كه رسول خدا (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمود: خداوند به غضب تو غضب مي كند و به رضاي تو راضي مي شود، چنين عصمت كبرائي بايد چشم و چراغ اصحاب كساء هنگام مباهله و دعا، و جمع منحصر به فرد نسائنا در كلام خدا باشد.

آن كسي كه خداوند عليم حكيم به طفيل وجود او عرش و كرسي و لوح و قلم را آفريده و او را به مقام (ثم دني فتدلي فكان قاب قوسين او ادني فاوحي الي عبده ما اوحي) بار داده با زباني كه (ما ينطق عن الهوي) سه مرتبه فرمود: (فداها ابوها).

عالم طبيعت تاب تحمل اشراق انوار آن آفتاب آسمان عصمت را ندارد. در عرصة قيامت كبري ـ كه به مقتضاي (وبرزوا لله الواحد القهار)‌ اشعة علم و ايمان و معرفت و عبادت ارواح انبياء و اولياء‌ بر عرصة محشر بتابد و به مقتضاي (آدم و من دونه تحت لوائي) همگي تحت الشعاع خورشيد منظومة وجود در مقام محمودند ـ فاطمه زهرا پيشاپيش عقل كل و ختم رسل باشد، كه به روايت عامه و خاصه فرمود: (وأبعث علي البراق خطوها عند أقصي طرفها و تبعث فاطمه أمامي).

محدّثين عامه، از رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلّم) روايت كرده اند كه فرمود: (اول شخص يدخل الجنة فاطمة) اول كسي كه قبل از تمام انبياء و اوصياء بر بساط قرب خدا قدم مي گذارد فاطمة زهراست.

بر در آن بهشتي كه منتهي الآمال عباد الله الصالحين من الاولين و الآخرين است، و انبياء و اوصياء و اولياء بايد بر آن باب رحمت وارد شوند نوشته است (فاطمة خيرة الله) آن انسيه حورا كسي است كه خدا او را اختيار كرده و خلد برين را به نام او مزين كرده، (و ربك يخلق ما يشاء و يختار).

آنچه از مقامات او گفته شد قليلي بود از كثيري به استناد كتاب الله يا سنة رسول الله (صلي الله عليه وآله وسلم) ( ما آتاكم الرسول فخُذوه) كه اختصاص به مذهبي ندارد، و هر مسلماني بايد در مقابل كلام خدا و رسول تسليم باشد، و وظيفه خود را در اقامة شعائر فاطميه كه اظهار مودّت به بضعة‌ الرسول است انجام دهد، و ثمره اش را كه رضاي خدا و خوشنودي خاتم الانبياء است كه فرمود: (فاطمة شجنَة مني يبسطني ما يبسطها و يقبضني ما يقبضها) ببيند.

و در حديث صحيح، شيخ المحدثين صدوق از علي بن بابويه از علي ابن ابراهيم از ابراهيم بن هاشم از ابن ابي عمير از ابان بن عثمان از ابي عبدالله جعفر بن محمد الصادق (عليه السلام) روايت كرده كه فرمود: چون روز قيامت شود خداوند اولين و آخرين را در صعيد واحد جمع كند، منادي ندا مي كند چشمها را بپوشيد و سرها را خم كنيد تا فاطمه دختر محمد (صلي الله عليه وآله وسلم) بگذرد و امام (عليه السلام) فرمود: فاطمه مي آيد بر ناقه اي از ناقه هاي بهشت، هفتاد هزار ملك او را همراهي مي كنند، پيراهن آغشته به خون حسين (عليه السلام) را مي گيرد و مي گويد: يا رب اين پيراهن فرزند من است و تو مي داني با او چه رفتار شد، پس ندا از نزد خداوند عزوجل مي آيد يا فاطمه براي توست نزد من رضايت تو.

اين روايت ـ كه با صحت سند مشتمل بر دو شخصيت از اصحاب اجماع است و از زبان كسي است كه اسم او نزد اهل آسمان صادق است ـ گوياي جاه و جلال فاطمه نزد خداوند متعال است كه در هنگامة قيامت كبري يوم (يقوم الناس لرب العالمين) اهل محشر چشم بسته و سر به زيرند تا فاطمه بگذرد.

كسي كه ميوة درخت وجود او، ثاراللهي است كه (بسم الله و بالله و في سبيل الله) از قلب سيد الشهداء (عليه السلام) ريخت و شجره طيبه اسلام را آب حيات بخشيد.

كسي كه يازده ستاره آسمان امامت از مطلع وجود او پديد آمد، و حكومت توحيد و عدل الهي به ظهور آخرين فرزند معصوم او برپا شود، تا ثمره خلقت عالم و آدم و بعثت انبياء از آدم تا به خاتم به مقتضاي (هو الذي ارسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله) محقق شود سزايش جز اين نيست كه جزايش رضاي مطلق حضرت حق باشد.

در مقابل آن عبادتي كه هرگاه با پاي ورم كرده در محراب مي ايستاد خداوند علي عظيم به عبادت و عبوديت او مباهات مي كرد، و در برابر پيكري كه در جهاد در راه خدا و ولي خدا هنگام رحلت شبحي از آن باقي مانده بود، و نيمه شب با آه و نالة كودكان دل شكسته رخ در نقاب كشيد و قبر گمشده اش داغي بر دل اولياء خدا گذاشت، شايسته آن است كه روز جزا امين وحي با دستي كه صحف و توراة و انجيل و زبور و قرآن را از خدا گرفت و به نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و داوود و خاتم انبياء (عليهم السلام) داد زمام ناقة او را بگيرد.

و در قبه اي كه داخل آن عفو الله و خارج آن رحمة الله است بنشيند و لوح محو و اثبات سيئات و حسنات اولين و آخرين در اختيار او باشد، و خداوند علي عظيم تاج (يا فاطمة لك عندي الرضا) بر سر او بگذارد.

شيعيان آن حضرت فرصت را غنيمت شمرند روز شهادتش در اقامه عزا در خانه ها و حسينيه ها و برافراشتن پرچمهاي هيئت ها در خيابان و بازارها كوتاهي نكنند تا روز قيامت كبري كه مشكل گشائي جز رضاي (مالك يوم الدين) نيست، و رضاي ذات قدوس او هم رضايت حضرت زهرا است به حسرت ابدي مبتلا نشوند (و انذرهم يوم الحسرة اذ قضي الامر) كه مي توانستيم براي تسليت اين مصيبت عُظمي به پدرش خاتم انبياء و شوهرش سيد اوصياء و فرزندانش ائمة هدي و در يك كلمه تحصيل رضاي خدا يك قدم بيشتر برداريم و بيشتر مورد رحمتي شويم كه امام ششم از خدا خواست:‌ (اللهم ارحم الصرخة التي كانت لنا)

اين مقاله بايد به وصيت آن حضرت ختم شود:

اين است آنچه فاطمه دختر رسول خدا به آن وصيت كرده وصيت كرده در حالتي كه شهادت مي دهد كه لا اله الا الله و همانا محمد بنده او و فرستاده او است، و همانا جنت حق و نار حق است، و ساعت (قيامت) خواهد آمد و ريبي در آن نيست، و خدا مبعوث مي كند كساني را كه در قبرها هستند.

يا علي من فاطمه دختر محمدم خدا مرا به تو تزويج كرد تا در دنيا و آخرت براي تو باشم تو به من سزاوارتري از غير من. شب مرا حنوط كن و غسل بده و كفن كن و بر من نماز بخوان و مرا شب دفن كن و به احدي اعلام نكن. تو را به خدا مي سپارم و به اولاد من تا روز قيامت سلام مرا برسان).

در جملة آخر مطلبي است كه تذكر آن لازم است:

اولاً: با احاطه اي كه بما كان و ما يكون داشت خبر داد كه تا روز قيامت اولاد او در زمين منتشرند ثانياً: ختم وصيت به اين سلام مسئوليت سنگيني بر دوش تمام فرزندان آن حضرت حتي كساني كه به وسيلة مادر به او منتسبند مي گذارد چون به مقتضاي كتاب و سنت آنها هم ذرية زهرايند، و آن مسئوليت اين است كه بايد پاسدار حق ضايع شده مادر خود باشند، و هرگز آن دفن شبانه و قبر گمشده را فراموش نكنند، و شب و روز شهادت آن حضرت در سرتاسر زمين هرجا هستند متناسب با عظمت مصيبت جواب سلام مادر خود را بدهند.

و علي الأطائب من أهل بيت محمد و علي صلي الله عليهما و آلهما فليبك الباكون و ايّاهم فليندب النادبون

انا لله و انا اليه راجعون

پایان بیانیه.

  دانلود گوشه ای از سخنرانی معظم له در فاطمیه سال 1387 بصورت فیلم(مخصوص موبایل)، حجم  mb3.16 

 "جائي از بدنت شكسته شده ؟ اگر  استخوان انگشت بشكند ، چه حالي داري ؟ حالا اگر استخوان سينه بشكند‌ !!!


وقتي استخوان سينه بشكند ، نفس نمي‌شود كشيد . نود و پنج روز ، سه روز بعد از پيامبر استخوان سينه‌اش شكست . نود روز نمي‌توانست نفس بكشد . جان داد ، نه يك مردن است ، در هر نفسي جان دادن است .

وقتي آمد كنار بستر پيامبر سني و شيعه نوشته‌اند چه جور آمد . با آن مشيي كه مشي پيامبر است با آن حال آمد ، أما وقتي از دنيا رفت ، كان كالخيال . يعني بدني نبود شبهي بود .

گفت يا رسول الله خودت از او استخبار كن . خوت از او سؤال كن خواست بگويد :‌

يا رسول الله آن چه كشيد ، به من هم نگفت ، تو خودت از او بپرس كه بر او چه گذشت .


وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بِتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَي‏ .

در اين جمله فكر كنيد ، حق فاطميه را ادا كنيد .

اي مردم ايران ! اي كسي كه رهين بعثت پيامبريد ! چه سني و چه شيعه ، همه بايد اجر رسالت را بدهند .

قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‏ . الشوري / 23 .

روز سوم جمادي الثاني ، براي اين كه اجر رسالت داده بشود ، به اقرب خاتم انبياء اظهار مودت بشود ، بايد مملكت يك پارچه يا زهراء بشود .

آن جنازه‌اي كه آن گونه زير خاك رفت ، بايد آن روز هر كس دل به علي بن أبي طالب (عليه السلام) دارد آن چه در توان دارد ، انجام دهد .

اين وظيفه شعائر فاطميه است . تضعيف شعائر فاطميه تضعيف مذهب است . سبك شمردن فاطميه ، استخاف به امير المؤمنين (عليه السلام) است . كوتاهي و تقصير به حق خاتم النبيين (صلي الله عليه وآله وسلّم) است .

خلاصه كلام : صاحب عصر ، ولي وقت و امام زمان ، از شما انتظار دارد كه براي آن بازوي ورم كرده ، آن پهلوي شكسته ، آن قبر مخفي و آن جنازه نيمه شب دفن شده ، آن چه در قدرت داريد كار كنيد"

 

چرا اميرمؤمنان (عليه السلام) از همسرش دفاع نكرد؟

چرا با وجود حضرت علي(ع)، فاطمه زهرا (س) پشت در رفت؟

چرا، بني هاشم و انصار، از حضرت زهرا (س) دفاع نكردند؟

بي حرمتي به حضرت زهرا(س) و سکوت رسانه هاي داخلي

سکوت در مقابل سر بریدن شیعیان عراقی توسط آل سعود!!!

افسانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیهاتوسط عمر و ابابکر

من نمیگویم چه شد گویند در چشم علی سیل دشمن بود پیدا فاطمه پیدا نبود

 

گزارش قتل حضرت فاطمه زهرا مادر افرینش

شعردر مرثیه و مدح حضرت زهرا سلام الله علیها:حالا شده این شهر عزاخانه ی‌ مولا

حالا شده این شهر عزاخانه ي‌ مولا

 

 تو فاطمه ای جلوه ي انوار الهی
تو فاطمه ای بی بدل و لا یتناهی
تو قبله و دلها همه تا کوی تو راهی
عالم شده با نور تو روشن، به نگاهی
 
زهرایی و دنیا شده در کار تو مبهوت
دنیا نه فقط، عرش، سما، عالم لاهوت
 
از درک بشر منزلت توست فراتر
تفسیر کند قدر تو را سوره ي کوثر
تو فاطمه ای روح و دل و جان پیمبر
بسته ست به جانِ تو، همه هستی حیدر
 
جان تو شده بسته به جان علی آری
در یاری او از همگان افضلی آری
 
حالا شده این شهر عزاخانه ي‌ مولا
آتش زده نمرود به کاشانه ي مولا
در شعله شدی آه تو پروانه ي‌ مولا
ای وای از این حال غریبانه ي‌ مولا
 
جان تو و جان علی آرام نداری
پهلوت شکسته ولی آرام نداری
 
مانع شده ای یک تنه از بُردن حیدر
تو در وسط کوچه شدی جوشن حیدر
کی گشت جدا دست تو از دامن حیدر؟
حیران شده از غیرت تو دشمن حیدر
 
پس دید که با تو نبرَد راه به جایی
وقتی که تو این گونه به سوی علی آیی
 
بستند کمر آن همه بر کشتنت این بار
در کوچه چهل تن همه آماده ي پیکار
طوفان بلا بود و تو دلخسته و بی یار
شد غرق به خون از غم تو دیده ي مسمار
 
گفتند که با کشتن تو کار تمام است
گفتی که نه این مرحله آغاز قیام است
 
با قامت خم دست به دیوار گرفتی
ناگه مدد از حیدر کرار گرفتی
در دست که سر رشته ي‌ پیکار گرفتی
آرامش از آن خصم ستمکار گرفتی
 
در سینه ي‌ تو آه جگر سوز، علی گفت
چشمان پر از خون تو آن روز علی گفت
 
برپای نمودی وسط کوچه قیامت
جان دادی و جان ولی ات ماند سلامت
ای خون تو احیاگر اسلام و امامت
آخر به سرانجام رسد اشک مدامت
 
یک جمعه سحر منتقمت می رسد از راه
بر پرچم او نقش «علیً ولی الله»

شعر شاعر ملعون و عُمَر پرست در مورد هجوم و آتش زدن خانه وحی


شعر شاعر ملعون و عُمَر پرست در مورد هجوم و آتش زدن خانه وحی

افتخار حافظ ابراهیم شاعر مصری معروف به شاعر نیل به حمله عمر به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها !!!

شیعه همیشه برای اثبات فاجعه وحشتناک حمله به خانه دختر رسول خدا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها اسنادی از کتب خود سنی ها در دست دارد. حال برای بعضی سوال می شود چگونه آن ها این حقایق را در کتب خود آورده اند؟
پاسخ این است که این جماعت به واقعه حمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها افتخار می کنند و آن را جز کرامات عمر بن خطاب لعنت الله علیه می دانند همان طور که ما به کرامات امیرالمومنین علیه السلام مانند کندن در قلعه های خیبر افتخار می کنیم. این امر باعث شده که حافظ ابراهیم، شاعر مصری، (۱۹۳۲ ـ ۱۸۷۲) در مجلسی عمومی که برگزار شده بود تا این شاعر قصیده ای در مدح عمر بخواند، نه تنها این جریان را قبول می کند بلکه به این تهدید عمر علیه دخت پیغمبر افتخار می کند و مورد تشویق مستمعین قرار می گیرد و به این شاعر لقب شاعر نیل و شاعر مردم مصر می دهند.

و اما اشعار:

و قولة لعلي قالها عمر / أكرم بسامعها أعظم بملقيها

حرقت دارك لا أبقي عليك بها / إن لم تبايع وبنت المصطفى فيها

ما كان غير أبي حفص يفوه بها / أمام فارس عدنان و حاميها

ترجمه بیت اول: عجب کلام ارزشمند و بلند مرتبه ایست که عمر به علی خطاب نمود! چقدر کریم و بزرگوار است شنونده آن و چقدر عظیم و بلند مرتبه است گوینده آن!

ترجمه بیت دوم: قطعا بدان که خانه تو را به آتش می کشم و تو را در آن خانه باقی نمی گذارم، اگر از بیعت با خلیفه أبوبکر سرپیچی نمایی، با اینکه دختر پیامبر در آن خانه باشد و بماند.

ترجمه بیت سوم: این کلام کلامی نیست که از دهان هر کسی خارج شود، گوینده ای چون عمر را می طلبد که بتواند در مقابل اول پهلوان عرب و تک سوار عدنان و نگهبان و پاسدار امت عرب، (علی بن ابی طالب) ایراد کند.

دیوان حافظ ابراهیم، صفحه ۸۲

اسکن کتاب:
goo.gl/5bg3Em
پوستر:

goo.gl/JyjPy2

پی نوشت:
در پاورقی نوشته:
أنشدها في الحفل الذي أقيم لسماع هذه القصيدة ...
ترجمه: این شعر را در محفل یا جشنی قرائت کرد که به قصد شنیده شدن همین قصیده برپا شده بود، در وزارت معارف

قضاوت با شما

شعر، شاعر، هجوم، آتش زدن، خانه، زهرا، امیرالمومنین، علی، وحی، حافظ ابراهیم

عاقبت شاد کردن ناصبی(هر کس ولایت ما اهل بیت را اختیار کند، سپس ناصبی را شاد نماید...)


عاقبت شاد کردن ناصبی

۴۶۹- عن أبي عبداللّه عليه السلام : قال : أيمّا رجلٍ اتّخذ ولايتنا أهل البيت ثمّ أدخل على ناصبي سُرورا واصطنع إليه معروفا فهو منّا بريءٌ ، وكان ثوابه علىَ اللّه النار.

امام صادق عليه السلام فرمودند: هر كس ولايت ما اهل بيت را اختيار كند، سپس ناصبی را شاد نمايد و كار نيكى براى او انجام دهد، او از ما دورى جسته و پاداش او نزد خدا آتش است.

مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، صفحه ۱۸۳، حدیث ۴۶۹، طبع دار الحدیث

اسکن روایت:
goo.gl/QTSKQZ
پوستر:
goo.gl/RjmzQR

بر شاد کنندگان نواصب لعنت

عاقبت، شاد کردن، ناصبی، نواصب، دوستی، کار نیک، ولایت، اهل بیت

معرفت به مقام عظیم و بی نظیرحضرت زهراسلام الله علیها

معرفت به مقام عظیم و بی نظیرحضرت زهراسلام الله علیها

بر مشام جان رسد بویی غریب از کوچه ها                  بوی سیلی، یاس نیلی، حمله ی آلوده ها
بوی گریه، خاک چادر، بغضی از جنس حسن              صبر حیدر،اشک زینب ،غنچه ای در شعله ها

آجرک الله یامولای یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

شبهای فاطمیه، شبهای نورانی شدن به نوری است که پنهان است. نوری که هر که را دربرگرفت، رستگاری و فلاح کوچکترین نعمتی است که به وی داده شد!فاطمیه، جلسه درسی اختصاصی است آنها را که سودای مَحرم شدن به اسرار لیلة القدر در سر و دل دارند...

وقتی رب العالمین جل و علا می‌فرماید: و ما ادرئک ما لیلة‌القدر؟...

وقتی صادق آل الله علیه‌السلام در شرح انا انزلناه فی لیلة‌القدر، می‌فرماید: اللیلة؛ "فاطمة الزهراء" والقدر؛ "الله"؛ فمن عرف فاطمة حق معرفتها فقد ادرک لیلة القدر، و انّما سمیّت فاطمة لانّ الخلق فطموا عن معرفتها ...

پس قلم مرا کجا راهی به شناخت حقیقت لولاک میتواند بود و باید اقرار کرد که؛ و ما ادرئک ما الفاطمة؟

اما از آنجا که اوست کوثر و اوست خیر کثیر و اوست باطن شب و روزها به شب بازمیگردند و یازده قرآن ناطق به لیلة القدر و اوست لیلة القدر و اوست مخزن امانات و اسرار الهی؛ پس غور من برای فهم معنای او (سلام الله علیها) منتج میشود به بهره مندی از برکات و فیوضات لیالی فاطمیه که لیالی قدرند!

از فاطمه سلام الله علیها نوشتن، قطره قطره آبهای عظیم ترین اقیانوس جهان هستی را چشیدن است؛ تازه اگر قابلیت فهم قطرات روشن شناختش، در جان ما باشد... پس بهتر آنکه از فاطمیه بگوییم و بنویسیم که گفتن و نوشتن از فاطمه سلام الله علیها کار من و ما نیست...

از فاطمیه بگوییم و بنویسیم که یکایک شبهایش، لیالی قدرند و ما در غفلت محض آنها را سپری کرده و از دست میدهیم.
رزق وروزی ماه وسال وعمرمان را ازحضرت بخواهیم

کم لطفی تا به کجا که مویه نکنیم غمهای حجتٌ علی حجج الله را؟

فاطمیه ازآن ِ خواص است و دلیلش عظمت آن بانوی بی قرینه است که سبب شده خلق از شناختش بریده و محروم گردند.

چنانچه حضرت صادق علیه السلام در چرایی زهراء نامیده شدن او فرمود: «خداوند او را از نور عظمت خود آفرید و هنگامی که نور عظمت پروردگار تابید، آسمان ها و زمین به نور او روشن شدند، دیدگان فرشتگان بسته شد و آنان در مقابل پروردگار به سجده افتادند و گفتند: ای خدای ما، این نور چیست؟ وحی آمد که: این نوری است از نور من، آن را در آسمانم جای داده از عظمتم آفریدم، آن را از صلب یکی از پیامبرانم بیرون خواهم آورد و بر تمامی پیامبران برتری خواهم بخشید و از آن نور، امامانی را پدید می آورم که فرمان مرا به پای دارند و به حق من رهنمون باشند آنان را پس از پایان یافتن وحی خودم جانشینان خویش روی زمین قرار میدهم.»

فاطمیه از آن ِ خواص است؛ نشان بدان نشان که رسول الله فرمود:« مهریه زهرا سلام الله علیها در آسمان، خمس زمین است هر کس روی زمین راه رود و نسبت به او و فرزندانش کینه داشته باشد، تا روز قیامت به صورت حرام، بر آن راه رفته است

می‌خواهم از شبهایی بگویم که از آن ِ خواص است ، آنها که جهد کرده اند و قابلیت و اهلیت مَحرم شدن به شبهای استثنائی و بی بدیل فاطمیه را یافته اند. شبهایی که تکرار ناپذیرند.
و آله روایتش کرده‌اند ؛ اذیت او در تمام حالات اذیت مستقیم رسول الله است و موجبات غضب پروردگار و رضایتش ، رضای رسول الله است و اسباب رضای رب العالمین.

لیالی فاطمیه، شبهای اندیشیدن در این معناست که؛ نبوت هیچ پیامبری تکمیل نشد مگر به فضیلت و محبت فاطمه زهرا سلام الله علیها اقرار نمود ...

او مستور است، پنهان و پیدا! پیدا و پنهان! پیدای ناپیدا! پنهان است هم قبرش و هم قدرش.

نور چشم حضرت یس صلی الله علیه و آله است؛ همتای نماز که نور چشم نبی مکرم صلی الله علیه و آله است...

بوی بهشت می وزد در شبهای فاطمیه، از سمت مزار ناپیدای او... عطر جنت الماوی می آید در لیالی حزن و معرفت و اندوه فاطمیه، از جانب عنایات قدسی پیدای او. عطر یاسی که کبود شد...

بهشت احمدی صلی الله علیه و آله بود، آنکه این شبها برای اوست ... و تمام شب ها را باطن و مفهوم اوست.

بهشتی که مداوم، پیامبر دلتنگش میشد و بر دستهایش بوسه میزد و چونان گلی او را می بویید تا دلتنگی هایش برای خدا کم شود و خاطره پرجبرائیل و سیب بهشتی را مرور کند به تماشای رخساره ی زهرای مرضیه سلام الله علیها ...

شبهای در گذر شبهای اندیشیدن در این معناست ؛ او که نور خداست... آفریده شده به فرموده معصوم علیه السلام از نور عظمت الله تعالی؛ چگونه است این عظمت و شکوه را ، این عطیه بزرگ الهی را قصد جان نمودند و جهان را از داشتنش محروم ابدی کردند ؟

اینجاست که آیه «ما لکم لاترجون لله وقاراً / نوح / ۱۳» در جان جهان طوفان میکند و دریای وجود را متلاطم و آشفته میسازد...

فاطمیه از آن خواص است...بهشتی است ناپیدا در قلب سالهایی که میگذرند و انسان غافل از عظمت و شکوه لیالی قدسی و شریف دو دهه ی نورانی و پربرکت آن است ...

فاطمیه، گوشه ای از پرده های اسرار امیرالمومنین علیه السلام را کنار میزند و ذره ای از تنهایی عجیب و غریب و بزرگش را نشان میدهد.

 

معرفت، مقام، عظمی، بی نظیر، فاطمه، زهرا، نور، عظمت، حجتٌ علی حجج الله، عظیم

عظمت مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و شیعیانشان در قیامت و عذاب قاتلین امام حسین

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حكایت فرماید:

  آن هنگام كه صحرای محشر بر پا شود و خداوند تمامی بندگانش را زنده احضار نماید، صدائی به گوش همگان خواهد رسید كه: ای جماعت! چشم های خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افكنید، چون كه فاطمه دختر محمّد صلی اللّه علیه و آله می خواهد از پل صراط عبور نماید.

  پس همگان چشم های خود را می بندند و حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها در حالی كه هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهی می كنند، وارد می شود و در یكی از موقف های مهمّ محشر توقّف می فرماید.

  پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبی پروردگار عرضه می دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین می باشد، تو خود آگاهی كه با فرزندم چگونه رفتار كردند.

  در این هنگام، صدائی از طرف خداوند متعال می رسد: ای فاطمه! هر خواسته و تقاضائی داری بگو، كه برآورده خواهد شد.

  و حضرت زهراء سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم، حسین بگیر.

  پس شعله ای مهیب از آتش بر پا شود و زبانه كشان یكایك قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طوری كه پرنده ای كه دانه از زمین برچیند.

  و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامی آن افرادِ ظالم، به عذاب های دردناك مجازات و عقاب خواهند شد.

  بعد از آن، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به سوی بهشت حركت می نماید و در حالی كه ذراری و دوستان و علاقه مندانش همراه او می باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع بركات و نعمت های آن بهره مند می گردند. [1]  .

 
  منبع:أمالی مفید: ص 130، ح 6 و در كتاب احقاق الحقّ: ج 25، ص 222 به نقل از امیرالمؤ منین علیّ علیه السلام از پیامبر اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شده است.

15 عقوبت و عذاب سبک شمردن نماز در روایت پیامبر صلی الله علیه وآله

مرحوم سیّد بن طاووس در كتاب فلاح السّائل آورده است:

  روزی حضرت صدّیقه كبری، فاطمه زهراء سلام اللّه علیها به محضر مبارك پدر بزرگوار خود، رسول گرامی اسلام صلی اللّه علیه و آله وارد شد؛ و اظهار داشت: ای پدر جان! جزای آن دسته از مردان و یا زنانی كه نماز را سبك می شمارند، چیست؟

  پیامبر خدا صلوات اللّه علیه فرمود: دخترم، فاطمه جان! هركس نماز را سبك شمارد و به شرائط و دستورات آن بی اعتنائی نماید، خداوند او را به پانزده نوع عقاب، مجازات می گرداند:

  شش نوع آن در دنیا، سه نوع آن موقع مرگ و جان دادن، سه نوع در قبر و سه نوع دیگر در قیامت آن هنگامی كه از قبر بر انگیخته شود خواهد بود.

  امّا آن شش نوع عقابی كه در دنیا خواهد دید:

  1 برداشتن بركت و توفیق از عمرش، كه نتواند از آن بهره كافی و سودمندی برگیرد.

  2 برداشتن بركت از درآمدهایش.

  3 پاك شدن سیمای نیكوكاران از چهره اش.

  4 سرگردان و دلسرد شدن در كارها و عباداتش.

  5 دعاها و خواسته هایش مستجاب نخواهد شد.

  6 آن كه در دعای مؤمنین سهیم نخواهد بود و دعای خیر ایشان شامل او نمی شود.

  و امّا آن عقاب هائی را كه هنگام مرگ خواهد دید:

  1 ذلیلانه خواهد مُرد.

  2 گرسنه و تشنه جان می دهد.

  3 هیچ چیزی تشنگی و گرسنگی او را بر طرف نسازد.

  و امّا آن عذاب هائی كه در قبر دچارش می شود:

  1 خداوند متعال ملكی را مأمور می نماید تا مرتّب او را مورد شكنجه قرار دهد.

  2 قبرش تنگ و تاریك و وحشتناك می باشد.

  و امّا آنچه در قیامت مبتلایش می گردد:

  1 خداوند ملكی را مأمور می نماید تا او را بر صورت، روی زمین بكشاند و اهل محشر او را تماشا نمایند.

  2 محاسبه و بررسی اعمالش سخت و دقیق خواهد بود.

  3 و در نهایت این كه مورد رحمت و محبّت خداوند قرار نمی گیرد و عذابی دردناك دچارش خواهد شد.

منبع:  مستدرك الوسائل: ج 3، ص 23، ح 1.

 

صبر بر گرسنگی و ایثار عجیب حضرت زهرا سلام الله علیها و شرم از درخواست کردن از شوهر

یك روز صبح امیر المؤ منین علیه السلام به فاطمه علیها السلام گفت : آیا چیزی در منزل هست بخوریم ؟ فاطمه علیها السلام گفت : سوگند به كسی كه پدرم را به نبوت و تو را به وصایت برگزید چیزی در منزل نیست تا برای شما آماده كنم و دو روز است كه چیزی در منزل نبوده است مگر كمی كه آنهم تو را بر خود و حسن و حسین مقدم داشتم . امام علی علیه السلام گفت : ای فاطمه ! چرا نگفتی تا چیزی برای شما تهیه كنم ؟ فاطمه علیها السلام گفت : یا اباالحسن ! من از خداوند شرم دارم كه شما را به آنچه توان نداری وادار كنم . (چون می دانستم توانائی خرید چیزی را نداری در خواستی نكردم)
 
 منبع: قصه های تربیتی چهارده معصوم (علیهم السلام) / محمد رضا اكبری

وصیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها به امیرالمومنین علی علیه السلام قبل از شهادت

 

حضرت فاطمه زهراء علیها السلام، آن سرور زنان عالم در آخرین لحظات عمر خود، به همسرش امیرالمؤ منین، امام علیّ علیه السلام خطاب كرد و چنین اظهار نمود:

  یا علیّ! تو خود گواهی كه در دوران زندگی از من دروغ و خیانتی سر نزده است، در تمام مسائل و جریانات گوناگون زندگی، من با تو مخالفتی نداشته ام، بلكه همیشه در تمام لحظات سعی كرده ام كه یار و یاور تو بوده باشم.

  اكنون از تو می خواهم، چنانچه بعد از من خواستی همسری برگزینی، أمامه دختر خواهرم را انتخاب نمائی، كه او برای فرزندانم چون مادری دلسوز و مهربان است.

  تابوتی برایم تهیّه كنید و جنازه ام را درون آن قرار دهید تا هنگام تشییع، بدنم پنهان و پوشیده باشد و حجم بدنم مورد دید افراد و توجّه نامحرمان قرار نگیرد.  (خانم های مانتوئی توجه کنند حضرت نخواستند حتی بدن پوشیده شان را نامحرمان ببینند!!)

  هنگامی كه شب فرا رسید و افراد، در خانه های خود خوابیدند، جنازه ام را حمل و تشییع كنید، تا اشخاصی كه بر من ظلم كردند و حقّ ما را غصب نمودند، در تشییع جنازه ام شركت نكنند، چون كه آنان دشمن من و دشمن رسول خدا هستند.

  اجازه ندهید، آن هائی كه بر ما ظلم كرده اند و كسانی كه تابع ایشان شده اند بر جنازه من نماز بخوانند.

  سپس افزود: ای پسر عمو! وقتی روح از بدنم خارج شد و خواستی مرا غسل دهی، بدنم را برهنه منما، چون كه من خود را شسته ام.

  و مرا پس از غسل، از باقیمانده حُنوط پدرم، رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله، حُنوط كن.

  و خودت به همراه دیگر نزدیكان و یاران باوفا، نماز را بر جنازه ام اقامه كنید.

  و آن گاه بدون آگاهی و اطّلاع دیگران، مرا در محلّی مخفی، دفن نمائید تا آن كه محلّ دفنم نیز، از نامحرمان و غاصبان و ظالمان پنهان و مستور باشد.

  و ضمن آن كه هیچ یك از آن هائی كه بر من و تو ظلم كردند نباید در مراسم دفن من شركت كنند، محل قبرم نیز مخفی باشد. [1]  .
 
 
 -------------------------
 
  پاورقی:
  [1]  بحارالا نوار: ج 43، ص 191، ح 20، فاطمة الزّهراء علیها السلام: ص 337 340 و أعیان الشّیعة: ج 1، ص 321.

آیا امیرالمومنین و حسنین و دیگر ائمه صلوات الله علیهم به شهادت فاطمه زهرا اشاره کرده اند؟؟

🤔پرسش

❓گفته می شود که چگونه می توان باور کرد که زهرا مورد هجوم وشهادت  قرار گیرد اما علی یا حسنین و یا سایر امامان حتی یک بار در طول عمرشان متذکر این قضیه نشده اند❗️❗️

اسناد شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در کتب شیعه


💠پاسخ💠

👌اهل بیت بارها و بارها متذکر مصائب و شهادت حضرت زهرا شده اند .

1- حضرت امیر آن هنگام که زهرای مرضیه را به خاک می سپرد پیامبر گرامی را مورد خطاب قرار داده و فرمود:

« به زودی دخترت تو را آگاه خواهد ساخت که امت تو در ستم کردن به او دست به دست هم دادند .سرگذشت دردناک او را بی پرده از او بپرس و خبر این حوادث را از او بگیر.این حوادث دردناک در زمانی رخ داد که هنوز مدت زیادی از نبودن تو نگذشته و یادت فراموش نگشته بود»

📚نهج البلاغه خطبه202


2- باز خود حضرت امیر فرمود:

« پیامبر به ما نگاه کرد و گریه کرد .از او در مورد علت گریه سوال کردم فرمود گریه می کنم به خاطر آن ضربتی که بر فرق تو زده می شود و سیلی که بر زهرا زده می شود»

📚امالی صدوق ص134

📚مناقب ال ابی طالب ج2 ص209

3⃣_امام حسین فرمود:

« ای پیامبر خدا در محضر خدا دختر تو مخفیانه دفن می شود و حق او غصب و ارث او تصرف می شود»

📚الکافی 1 ص459

📚امالی مفید ص283

4- امام حسن خطاب به مغیره فرمود:

« تو کسی هستی که بر فاطمه دختر پیامبر ضربه وارد کردی که خون از بدنش جاری شد و محسن سقط شد»

📚الاحتجاج ج1 ص278


5-امام صادق فرمود:

« سبب مرگ زهرا آن بود که قنفذ غلام  عمر با دستور عمر زهرا را با غلاف  شمشیر مضروب ساخت و به دنبال آن محسن را سقط کرد و بیماری شدید پیدا کرد ( وسر انجام به شهادت رسید)»

📚دلائل الامامه ص134

📚بحار الانوار ج43 ص170

6-امام رضا از پیامبر گرامی نقل کردند که فرمود:

« پیامبر خطاب به بنی هاشم ( علی و فاطمه و...) فرمود شما پس از من مورد ظلم و ستم واقع می شوید»

📚عیون الاخبار ج2 ص61

7⃣ _ حضرت علی خطاب به حذیفه کرده و عرضه داشت که پیامبر فرمود:

«  قبیح باد  امتی که می بینند فرزندان پیامبرشان ( زهرا، حسن ، حسین،) کشته می شوند اما اعتراضی نمی کنند»

📚الغیبه نعمانی ص70


8_ابن عباس می گوید :

« بر علی وارد شدم و او صحیفه در نزد من باز کرد که در آن کیفیت شهادت حسین و فاطمه و حسن نوشته شده بود و ...علی به گریه افتاد»

📚بحار الانوار ج28 ص73


9- حضرت علی فرمود:

« وقتی نزدیک از دنیا رفتن زهرا بود مرا صدا کرد و به من عهد و وصیت خودش را ابراز داشت و گفت وقتی من از دنیا رفتم مرا شبانه دفن کن و آن دو نفر( ابوبکر و عمر) را آگاه مساز ( به سبب ظلم هایی که آنان در حق من کرده اند)»

📚بحار الانوار ج43 ص159

10- در روایت دیگر امام صادق فرمود:

« ( به سبب ظلم هایی که ابوبکر و عمر در حق زهرا کردند) او وصیت کرد تا شبانه دفن شود و آن دو مرد اعرابی بر او نماز نخوانند»

📚بحار الانوار ج43 ص207

📚علل الشرایع ج1 ص176

11_حضرت علی فرمود:

« فاطمه بر گروهی (به سبب ظلم های آنان) خشمگین بود لذا نمی خواست آنان بر جنازه اش حاضر شوند »

📚 بحار الانوار ج43 ص209

12_امام صادق فرمود:

« عمر با پایش لگدی بر زهرا وارد کرد و محسن را سقط کرد سپس با دستش به زهرا لطمه و سیلی زد»

📚بحار الانوار ج29 ص192

13_امام کاظم نیز فرمود:

« فاطمه صدیقه ای بود ( که مظلومانه ) به شهادت رسید»

📚الکافی ج1 ص458

👌آیا با وجود این اسناد و سایر اسناد که به آن اشاره نشد جایی برای این باقی می ماند که بگوییم علی و فرزندانش از شهادت و مصائب  فاطمه مرضیه یادی نکرده اند❓



شعری مناسب با ایام فاطمیه علیهاالسلام( مرثیه حضرت زهرا)

شعری مناسب با ایام فاطمیه علیهاالسلام

يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ

آن‌قدرکه دردها بر روی هم بسیار  شد
راه رفتن هم برایم بی‌کمک دشوار شد

 

قصد من وا کردن دست تو بود آن‌روز ,

حیف اول کارم در خانه رویم آوار شد

 

روی درب خانه با خونم نوشتم یا علی

میخ امضا کرد و قابی بر سر دیوار شد
.
زیر سنگینی در خوردم دوباره بر زمین
چند باری پشت هم این واقعه تکرار شد

یاس تو در زیر پا ماند و شبیه لاله شد
جای جای خانه‌ات از خون من گلزار شد

نیت زهرا کمی کم کردن از بار تو بود
عفو کن آخر خودش هم روی دوشت بارشد

کاسه آب حسینم را بده دستش علی
با لب تشنه اگر که نیمه شب بیدار شد
 
یاد لبهایش شده فکر خیال هر شبم
تشنه لب میماند آخر کودک تشنه لبم
 

براحتی تمام گناهان بخشیده میشود+تسبیح حضرت زهراسلام الله علیها

امام صادق (ع):
هر ڪس بعد از نماز واجب
تسبیحات حضرتِ زهرا را بجا آورد
قبل از اینڪہ پاے راست را از روے پاے چپ بردارد جمیع گناهانش آمرزیدہ شود..🌸

💠ڪافے ج 3 ص 343💠

ستاره‏ ای از آفریقا فضه زهرا (سلام الله علیها)

 

شمیم نوازشگر کوثر چند گاهی آسمان مدینه را آکند و رایحه حضور «بانوی آب‏» فضای شهر را لبریز ساخت. در همین زمان اندک فاطمه فرزانگانی را پرورش داد که از جاری معرفت نوشیدند. و بر تارک تاریخ درخششی ابدی یافتند.

گذر بر زندگانی پروانگان فاطمی، ضمن تبیین فضای دینی بعد از عروج رسول اکرم(ص)، و بررسی جریانهای سیاسی منحرف، نقش اسوه ‏های جاودانه را که ثباتشان در مسیر حق زبانزد تاریخ شد، آشکار می‏سازد و راه های عملی دفاع از حکومت علوی را در چشم‏ انداز نسل امروز به تصویر می‏کشد.
از این مجموعه، گروهی همچون اسماء بنت عمیس و ام‏ سلمه، انسانهایی آزاد و صاحب موقعیتهای قبیله‏ای و خویشاوندی بودند و برخی دیگر مانند فضه نوبیه، بردگانی آزاده، که از مسیر حق پای به عقب نکشیدند، هر چند پایگاه اجتماعی در اختیار نداشتند و فشارهای اجتماعی مستقیما روح و جانشان را آزار می‏داد. از این روی مروری بر رخدادهای زندگی آزادگان، بهترین الگو برای نسل پویای امروزی است.
دیار فضه
فضه در دامنه رشته کوه های سرخ و برافراشته نوبه در شرق آفریقا به دنیا آمد. این رشته‏ کوه ها در جنوب مصر، مناطق وسیعی را شامل می‏شود و گرداگردش را شهرهای مختلفی احاطه کرده‏اند. کوه معروف نوبه نیز با قامتی راست و سینه‏ای سرخ در جزیره حواب واقع شده است. مناطق نوبه ‏ای سرزمین مظلومیت هاست. عوامل طبیعی از قبیل رنگ پوست، فقر، گرمای شدید و کم‏ غذایی، طمع انسان‏ فروش های بی ‏رحم و سودجو را برمی‏ انگیخت. از این روی کودکان این سرزمین از خردسالی با اسارت دلخراش پدران و مادران جوان خویش روبرو بودند و گاه خود نیز طعمه آدم‏فروشان می‏شدند.
فضه کیست؟
صورتی گندم‏گون و نمکین داشت، گرم و شیرین سخن می‏گفت. چهره ‏ای مهربان، قلبی غمخوار، قریحه‏ ای دلپذیر و ذوقی ظریف داشت. استعدادهای شگرفی که از خود نشان می‏داد، از نسب و اصالت ویژه ‏اش حکایت می‏کرد. از این روی ابن‏حجر او را دختر یکی از ملوک هند یا حبشه دانسته است. نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار در کتب تاریخ نام برده شده است. به نظر می‏رسد، تا آن تاریخ

ادامه نوشته